۱۳۹۰ تیر ۳, جمعه

این یک توهم نیست !


کسی صدایم می کند . روز و شب . هر لحظه . از پشت حس سرد باغچه خالی ِ حیاط . از پس روزهای سیاه و سفید . از جنس امیدی کهنه در گوشه ی قلبم . و من ... نمی دانی که چه سردرگمم در این آشفته حالی . میان روزهای پاکِ بی خبری و چشم های تو که شبی گم شان کردم و صدایی که هر لحظه مرا می خواند ... .
تو بگو چه کنم .

۲ نظر:

ناشناس گفت...

دو وبلاگ دارید ؟

shakiba گفت...

بله .