۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۲, دوشنبه

آیا خودِ درونتان همچنان بر شما غلبه دارد ؟ برای من که بله .


دی روز خودِ درونم آنچنان دعوایم کرد که برای چند لحظه ای در حس بارانی که آمده بود غرق شدم و عین بچه هایی که مادرشان با آنها دعوا می کنند با همه قهر کردم . خودِ درونم اما ، حتی یک ذره هم منت کشی نکرد . گفت : " همان که گفتم . " و مرا رها کرد .
خزیدم زیر پتو . نه اینکه مثل بچه ها گریه کنم . فقط می خواستم بگویم که : من قهرم .
و ... هیچی دیگر . چند لحظه با هم قهر بودیم . او هی شکلات خواست ؛ من هی گفتم : نچچچ ! او هی تمنا کرد ، من هی ناز کردم ... نتیجه اخلاقی اینکه دعوای او به سود هر دویمان بود . هم من کاری را که خواست انجام دادم و هم او بهترین نوع شکلات را خورد D:
* دوازدهم اردیبهشت : یادت می آید رفته بودی خبر از آرامش آسمان بیاوری ... ؟

هیچ نظری موجود نیست: